خلاصه
"هی، شوما... شاید تصویر گلگون تو از من را ترش کرده ام؟" شوما به عنوان باربر در فاحشه خانه کار می کند. او زندگی ضعیفی داشت که از زندگی شهری که آرزویش را داشت دور بود. سپس، معجزه ای رخ می دهد: او با اولین عشق خود، یورا هونجو، دوباره متحد می شود. یورا با ظاهر زیبایش، در حالی که هنوز دبیرستان بود، شروع به کار در صنعت سرگرمی کرد و کاملاً از لیگ شوما خارج شد. و حالا، او درست در کنار اوست...؟ شوما از این چرخش وقایع کاملاً به وجد میآید و یورا دقیقاً در مقابل او قرار میگیرد. با نفس گرمش در گوشش، بدنش را برایش آشکار می کند. "ی-یورا... ما نمی توانیم... این کار را انجام دهیم...!" سرنوشت شوما که درست در کف دست یورا می رقصد چیست...!؟